ماه دسامبر مانند آخرین تیر بر پیکر جریان‌های فکری‌مان است!

بیراه نیست اگر عده‌‌ای از ما بگوییم در این دوره عالم‌گیری ویروس کرونا، تحریم‌ها و اقتصاد متزلزل چه در عرصه جهانی و چه داخلی و تورم جهانی، بقاء در حکم پیشرفت را دارد، حال که اکثرمان در دوران پیشا کرونا، محض بقاء خود را مستلزم ایجاد تغییراتی بعضا شگرف دیده‌ایم؛ حالا که «بحران اقتصادی» خفیف‌ترین عبارت نزدیک به واقعیتِ وضع موجود است که هر چند جنبه‌ای از واقعیت اقتصادی را بازگو می‌کند؛ اما همان‌گونه که شرح داده خواهد شد از توصیف تمام‌قد حقیقت عاجز است.

پیکر رنجور اقتصاد ایران در بیمارستانی که اطبا آن اقتصاددانان، سیاسیون و فعالان بازار هستند؛ بستری است. هر روز نسخه‌ای جدید برای این بیمار نوشته می‌شود ولی بهبودی حاصل نمی‌شود و همه این پزشکان فکر می‌کنند برای برون‌رفت از مشکل یا باید داروها را عوض کنند یا جراحی جدیدی انجام دهند.

حالا در این شرایط بیاییم کمی به خودمان فکر کنیم ، به فراز و نشیب‌هایی که در یازده ماه گذشته یعنی بازه زمانی ژانویه تا پایان نوامبر 2021 طی شده فکر کنیم. هرچند که باید بپذیریم این حجم از ناپایداری در اقتصاد کلان جهانی و در بازه‌ای به این کوتاهی قطعاً «بحران» اقتصادی محسوب می‌شود ولی توجه به این نکته ضروری است که ریشه این بحران اقتصادی، صرفا در مسائل اقتصادی نیست و تقلیل اقتصاد به اقتصاد، نوعی آدرس غلط دادن محسوب می‌شود، پس نمی‌توانم دلیل تمامی نتایج نامطلوب خودمان را به گردن بحران و وضع موجود بیندازیم!

با این مقدمه نسبتا تلخ باید مروری داشت به ماه‌های طی شده، هرسال در نیمه دسامبر به مدت یک هفته با خود خلوت نموده و شاید صدها صفحه کاغذ را خط خطی می‌کنم تا در نهایت برای سال بعد برنامه‌ای را پیاده کنم. نقشه راه! اما امسال با خود فکر می‌کنم که مشکل از برنامه نبوده بلکه مشکل از جریان‌های فکری ما و درک صحیح ما نسبت به محیط پیرامون خودمان بوده که موجب خلق چنین برنامه‌هایی می‌شود.

چند درصد از برنامه ریزی از پیش مشخص شده شما در سال 2021 که ناشی از جریان فکری‌تان بوده تحقق پیدا کرده است!؟

آیا در برنامه‌هایتان سرمایه اجتماعی و گسترش آن را دیده‌اید، سرمایه‌ای خاموش و غیر مادی که در زمان بحران برایمان مانند گنجی گران بها عمل می‌کند.

فکر می‌کنم در ماه دسامبر به جای برنامه ریزی باید جریان فکری را تغییر دهیم و به سمت سرمایه اجتماعی پیش برویم .

در شرایط بحران کنونی سرمایه اجتماعی تنها راه‌حل اقتصادی برای همه گان حتی دولت و این پیکر رنجوربستری در بیمارستان خواهد بود!

سرمایه اجتماعی نوعی «سرمایه» غیرمادی تلقی می‌شود که هرچند به‌طور مستقیم ایجاد ثروت مادی نمی‌کند ولی برای یک جامعه یا کسب و کار ارزش‌آفرین است و می‌تواند به‌طور غیرمستقیم ظرفیت‌های سرمایه مادی و فرهنگی را بسط دهد. برای مثال اگر اعتمادی بین فروشنده و خریدار نباشد و هر دو به صداقت یکدیگر مشکوک باشند، عدم کارکرد مناسب سرمایه اجتماعی این دو طرف، باعث می‌شود یا معامله‌ای صورت نگیرد و یا هزینه‌های جانبی معامله (مانند نوشتن قرارداد، اخذ تضمین، تحقیقات بازار و…) افزایش یابد و با کند شدن چرخه اقتصادی در ابعاد بزرگ، از سرمایه مادی جامعه بکاهد.

پیر بوردیو مشهورترین جامعه‌شناس این حوزه، سرمایه را به سه دسته سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دسته‌بندی می‌کند.

بوردیو سرمایه اجتماعی را شکلی از سرمایه می‌دانست که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می‌تواند همراه با سرمایه فرهنگی، ابزاری برای رسیدن به سرمایه‌های اقتصادی باشد. در واقع سرمایه اجتماعی یک ظرفیت، جوهر اجتماعی یا هنجاری غیررسمی است که همکاری میان افراد و نهادهای یک جامعه را ارتقا می‌بخشد. هر شبکه اجتماعی، برای دستیابی به اهداف خود، علاوه بر افراد آگاه و باتجربه و امکانات و ابزار مادی، به عواملی مانند: اعتماد، تعهد و مسئولیت‌پذیری و … هم نیاز دارد که این عوامل، همان سرمایه‌های اجتماعی هستند. حتی برای موفقیت دسته‌جمعی در امور غیرقانونی هم، وجود سرمایه اجتماعی شرط است. به عنوان مثال یک گروه از خلاف‌کاران (مثل گروهی دزد یا قاچاقچی) برای موفقیت در کار خود به سرمایه اجتماعی و هنجارهایی مانند: رفتارهای اخلاقی، قانون‌مداری، خطرپذیری و اعتماد متقابل در بین اعضای گروه، نیاز دارند.

 دانشمندان و نظریه‌پردازان دیگری نظیر جمیز کلمن، گلن لوری، فرانسیس فوکویاما و … نیز از زوایای دیگری به سرمایه اجتماعی نگریسته‌اند ولی وجه مشترک هرکدام بررسی کارکردهای سرمایه اجتماعی است.

سرمایه اجتماعی را از دو منظر می‌توان دید. اول حاصل جمع سرمایه غیرمادی و معنوی که به‌صورت مشارکت، اعتماد، همکاری و… در جامعه و یا هر کسب و کاری وجود دارد و دوم میزانی از سرمایه اجتماعی که هر فرد از سرمایه اجتماعی کل جامعه یا سازمان مربوطه برخوردار است. بنابراین ما با سرمایه اجتماعی جامعه و سرمایه اجتماعی هر فرد، نهاد، سازمان و… مواجه هستیم.

پاسخ یک‌میلیونی دلاری

ترمیم و بهبود سرمایه اجتماعی چگونه حاصل می‌شود؟

پاسخ کاربردی به سؤال «چگونه می‌توان سرمایه اجتماعی را ترمیم کرد؟» جواب ساده‌ای نیست و به قول این طرفی‌ها یک پاسخ یک‌میلیونی دلاری است. البته بسیاری از سازمان‌ها ممکن است هزاران دلار برای جلب اعتماد عمومی هزینه ‌کنند ولی درنهایت چیزی جز باد درو نکنند زیرا سرمایه اجتماعی با سرمایه مادی ایجاد نمی‌شود.

ترمیم سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی نیاز به زمان دارد. اصولاً اصلاح روندهای اجتماعی بسیار زمان‌بر هستند؛ راهکار سر راستی ندارند و با دیگر حوزه‌ها گره می‌خورند.

اگر شما هم تصمیم دارید تا در نیمه دسامبر نسبت به جریان فکری‌تان برنامه‌ای را برای سال 2022 ترسیم کنید، حتما وقت و انرژی زیادی را برای ترمیم و بهبود سرمایه اجتماعی خودتان و سازمان‌تان اختصاص دهید.

شخصا فکر می‌کنم آنقدر که به عملکرد حرفه‌ای و عملگرا بودن بها داده‌ام به سرمایه اجتماعی و خودم کمتر اهمیت داده‌ام و رمز پیشرفت در سال جدید را گسترش و ترمیم سرمایه اجتماعی هدفمند می‌دانم. شما چطور!؟

با مهر

محمد وحیدی‌راد

نوشته‌های مشابه