در دورانی که تنشهای امنیتی به اوج خود رسیده و سایهی درگیریهای منطقهای از جمله جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل، بر آینده خاورمیانه سنگینی میکند، بیش از هر زمان دیگر باید این پرسش را با جدیت مطرح کرد: امنیت ملی ایران چگونه تضمین میشود؟
اگرچه امنیت، تعاریف متعددی در حوزه نظامی، فرهنگی و سیاسی دارد، اما در جهان امروز، تضمین اقتصادی، قدرتمندترین بازوی امنیت ملی است. نه با توپ و تانک، بلکه با سرمایهگذاری، اشتغال، و وابستگی متقابل اقتصادی است که میتوان یک کشور را از دایره تهدیدهای مزمن بیرون کشید.
از واشنگتن تا تهران؛ آیا فورد میتواند کلید صلح باشد؟
فرض کنیم در فردای پس از پایان بحران فعلی، مذاکرهکنندهای کارکشته در تهران بتواند قراردادی با شرکت فورد موتور آمریکا منعقد کند. قراردادی که طبق آن، فورد متعهد شود سالانه ۱۰۰ هزار دستگاه از مدلهای خاص خود را برای بازار ایران تولید کند اما نه به شکل صادراتی، بلکه در قالب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و با راهاندازی خط تولید در داخل ایران.
این مدل که در ادبیات اقتصادی با مفاهیم OEM (تولید برای برند اصلی در محل دیگر) یا ODM (تولید طراحیشده سفارشی) شناخته میشود، نه تنها منجر به انتقال فناوری میشود، بلکه صدها مهندس، تکنسین و نیروی کار ایرانی را وارد زنجیرهی ارزش جهانی میکند.
از واردکننده تا سازنده؛ تغییر معادله قدرت در صنعت خودرو
مطابق برآوردهای رسمی، ایران بهطور سالانه به واردات حداقل ۲۰۰ هزار دستگاه خودرو نیاز دارد. این یک بازار بزرگ، مستعد و تضمینشده است. اگر تنها نیمی از این ظرفیت (۱۰۰ هزار دستگاه) به فورد اختصاص یابد و شرط آن، سرمایهگذاری مستقیم در ایران با تأسیس کارخانه و استخدام نیروی کار بومی باشد، نتیجه نهفقط یک تحول صنعتی، بلکه پایهریزی مجدد امنیت اقتصادی ملی خواهد بود.
تخمین میزنیم که اجرای چنین پروژهای نیاز به سرمایهگذاری حدود ۱۰۰ میلیون دلار توسط طرف آمریکایی دارد. اما در ازای آن، فورد نهتنها به یک بازار داخلی بزرگ، بلکه به دروازهای برای صادرات منطقهای از جمله به عراق، افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز دست پیدا میکند.
وقتی اقتصاد امنیت میآورد؛ سرمایهگذار دشمن نمیخواهد
کشوری که میزبان سرمایهگذاری صد میلیون دلاری شرکتهای آمریکایی، ژاپنی یا اروپایی است، بهسختی میتواند هدف حمله مستقیم همان کشورها قرار گیرد. وابستگی متقابل اقتصادی مانند پلیست که منافع دو طرف را به هم گره میزند و هزینه هرگونه خصومت را بهشدت افزایش میدهد.
همین قاعده در صنایع دیگر نظیر گاز، پتروشیمی، معدن، انرژی تجدیدپذیر و فناوری اطلاعات قابل اعمال است. بهجای اینکه ایران صرفاً صادرکننده مواد خام یا واردکننده تجهیزات باشد، میتواند با طراحی مدلهایی شبیه به توافق فرضی با فورد، بازیگر تولیدی منطقه شود.
نیروی انسانی؛ برنده نهایی این بازی بزرگ
کارخانه فورد در ایران، فقط ماشین نمیسازد؛ تجربه میسازد. نسل جدیدی از مهندسان ایرانی، زیر نظر متخصصان بینالمللی، به دانشی دست مییابند که ارزش آن بسیار فراتر از صادرات خودرو است. این همان چیزیست که در دهههای اخیر، چین، ویتنام و ترکیه را به قدرتهای صنعتی تبدیل کرد: انتقال دانش، نه فقط انتقال کالا.
ایران میتواند امنیت پایدار را نه با تهدید متقابل، بلکه با وابستگی اقتصادی هدفمند ایجاد کند. این مدل نیازمند پنج عنصر کلیدی است:
یک: مذاکرهکننده حرفهای با فهم اقتصادی و ژئوپلیتیکی
دو: تصمیمگیرانی شجاع با نگاه بلندمدت
سه: اصلاح چارچوب حقوقی سرمایهگذاری خارجی
چهار: همراستایی دستگاههای حاکمیتی در حمایت از FDI
پنج: تبدیل تهدید تحریم به انگیزه برای خودکفایی در تولید با کمک سرمایه بینالمللی
اگر ایران بتواند مسیر تضمین اقتصادی را بهعنوان راهبرد نهایی امنیتی بپذیرد، چه بسا در یک دهه آینده، نهفقط به کشوری امنتر، بلکه به کشوری توسعهیافتهتر، متوازنتر و دارای صلح پایدارتر بدل شود.